کاسه داغ تر از آش
ناصر الدین شاه قاجار بنا بر نذری که داشت سالی یک روز در فصل بهار به روستای سرخه حصار در شرق
تهران می رفت.به فرمان او دوازده دیگ آش بار می گذاشتند که در آن ترکیب نامناسبی از تکه های گوشت
و انواع خوردنی ها می ریختند که این ترکیب نا موزون را به آش شله قلمکار تشبیه کرده بودند.
در این روز هر یک از اعیان واشراف در پختن آش کاری را به عهده داشتند. شاه سبزی آش را پاک میکرد و
اتابک نخود آن را. خلاصه در این جشن آش پزان هر یک از ارکان دولت کاری را به عهده داشتند.پس ازآن که
آش پخته می شد آن را در کاسه های بزرگ و کوچک به تناسب مقام اشخاص ریخته و برای هر یک می
فرستادند و رسم چنین بود که آن شخص پس از خوردن آش کاسه ی خود را پر از پول کرده نزد شاه می
فرستاد. کسانی که مقام بالا تری داشتند آرزو می کردند پایین ترین مقام را داشته باشند تا پول کم تری
بدهند و چون کاسه ی هر کس که بزرگ تر بود باید پول بیش تری می پرداخت می گفتند :
کاسه داغ تر از آش است.