دختر آفتاب

یاد داشت

از همه ی کسانی که از وبلاگ من بازدید میکنن خواهش میکنم برای که اگر از وب من خوشتون اومده برای من نظر بزارین و چون ضرب المثل هایی که می نویسم خیلی زیاد هستند ومن نمیدونم کدوم ضرب المثل مورد پسند شماست  پس برام نظر بزارین و به من بگید که کدوم ضرب المثل مورد پسند شماست و اگر اون ضرب المثل توی کتابم بود و وقت نوشتنش رو داشتم براتون می نویسم                                                 &nbs...
27 شهريور 1390

یاد داشت

بی مقدمه شروع میکنم .من از اول تابستون برای دریافت کتاب های درسی ثبت نام کردم وقرار است که پس سه ماه انتظار شیرین در روز بیستم  یعنی حدود دو روز دیگر بروم و کتاب هایم را تحویل بگیرم و از این موضوع خیلی خوشحالم چون دوست دارم زود تر بفهمم که قرار است امسال در مدرسه چه درس هایی بخوانم . کم کم تابستون هم در حال به پایان رسیدن است  ولی من باز هم خوشحالم چون دوباره به مدرسه میروم وسرم گرم می شود چون توی تابستان با اینکه دو تا کلاس می رفتم ولی باز هم حوصله ام سر می رفتم. این جمله رو هم از ته قلبم میگم  که دوست دارم این دوران مدرسه ام تا اخر عمرم ادامه داشته باشه.   ...
19 شهريور 1390

ضرب المثل (آهنگری کاری ندارد آهن را پهن کنی بیل می شود و دمش را بکشی میل می شود )

زنی پسرش را برای یادگیری آهنگری نزد آهنگر گذاشت. یکی دو روز گذشت . روز سوم آن زن به کارگاه آمد و گفت :به فکر شاگرد دیگری باشید پسرم از امروز نخواهد آمد. آهنگر گفت :چرا ؟ چه شده ؟ زن گفت :هیچ. چون پسرم آهنگری راکاملا یاد گرفته و آمدن و رفتنش جز کفش پاره کردن فایده ای ندارد. استاد تعجب کرد که چه طور دو روزه آهنگری را یاد گرفته است ! زن ،مغرور از داشتن پسری هوشمند ،خندید و گفت:او می گوید آهنگری  کاری ندارد ،آهن را پهن کنی بیل می شود و دمش را بکشی میل می شود! استاد که از خنده به خود می پیچید گفت :راستی که عجب پسر نا قلایی است ! خودش که یاد گرفته هیچ ،به ننه اش هم یاد داده !   ...
19 شهريور 1390

مقدمه

من هلیا چهارمیر متولد8/10/78 هستم .                                                                        ...
2 شهريور 1390

ضرب المثل (دست کسی را توی حنا گذاشتن)

دست کسی را توی حنا گذاشتن. مردان و زنان هنگامی که به حمام می رفتند پس از حمام کردن دور هم می نشتند و هر کدام به کاری مشغول می شدند . عده ای حنا را آب می کردند و در گوشه ای دلاک حمام موی سر و ریش و سبیل آنها را حنا می بست و سپس دست و پاهایشان را توی حنا می گذاشت. حنا بسته ناچار بود چند ساعت تکان نخورد و از جای خود بلند نشود تا حنا رنگ بگیرد و تا هفته ی دیگر که دوباره به حمام برود رنگ حنا دوام بیاورد و زود پاک نشود.   ...
17 مرداد 1390

ضرب المثل(باز جای شکرش باقی است)

باز جای شکرش باقی است . مردی خر خود را گم کرده بود و با صدای بلند شکر می گفت. عابری به او گفت :ای بیچاره خرت گم شده است دیگر چه جای شکر کردن است؟جواب داد شما متوجه نیستید.پرسید چرا ؟جواب داد:برای اینکه وقتی خرم را بردند خودم روی آن سوار نبودم وگرنه چهار روز بود که منهم با او گم شده بودم.   ...
9 مرداد 1390

ضرب المثل(خیاط هم در کوزه افتاد)

  خیاط هم در کوزه افتاد. در روز گار قدیم خیاطی بود که مغازه اش سر راه گورستان بود . وقتی کسی می مرد و اورا به گورستان میبردند از جلوی مغازه ی خیاط می گذشتند.یک روز خیاط فکر کردکه هر ماه تعداد مردگان را بشماردو چون سواد نداشت       کوزه ای را به دیوار آویزان کرد و یک مشت سنگ ریزه پهلوی آن گذاشت .هر وقت از جلوی مغازه اش جنازه ای را به گورستان می بردند یک سنگ داخل کوزه می انداخت و آخر هر ماه کوزه را خالی می کرد و سنگها را می شمرد.کم کم بقیه دوستانش این موضوع را فهمیدند و برایشان یک سرگرمی شده بود و هر وقت خیاط را می دیدند از او می پرسیدند چه خبر؟خیاط می گفت امروز سه نفر توی کوزه ا...
9 مرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر آفتاب می باشد